loading...

خود خودم و دیگر هیچ

بازدید : 213
دوشنبه 20 مهر 1399 زمان : 10:39

بعد از سه سال، دوباره تصمیم گرفتم که برم پیش دکتر روح :)

کلی حرف زدم... کلی از احساساتم گفتم... اینکه حس میکنم که چقدر ضعیف شدم و دور شدم از ایده آلم... ولی مرورشون برام دردناک بود چقدر! هنوزم تو همون حال و هوام...

قرار شده فعلا چند جلسه صحبت کنیم تا به یه درک مشترک از شخصیت من برسیم و بعد attack بزنیم به دردهام!

کلی فکر و برنامه تو سرمه! دلم میخواد کلی کار انجام بدم، مقدماتشون رو هم چیدم ولی در عین حال حس هیچ کاری رو ندارم. احساس پوچی میکنم، کمی‌تا قسمتی...

" دلت آشوب است...

و در این میان اگر خیلی شانس داشته باشی، بغضت می‌ترکد و قطره‌های اشک بی هوا سر می‌خورند روی گونه‌هایت و خیس می‌شوی!

خیس می‌شوی و زمین لیز می‌شود و با اخرین سرعت ممکن هم که بدوی، نمی‌توانی فرار کنی...

چون زمین می‌خوری!

سخت تر و محکم تر از قبل...

حالت خراب می‌شود! "

مرحوم محمد رضا شجریان در گذر زمان ( موقت )
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی